به نام مهربانی که جان پروانه ی اوست. در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم یک قطره ی آبم که در اندیشه دریا افتادم وباید بپذیرم که بمیرم یا چشم بپوش از من واز خویش برانم یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم این کوزه ترک خورده چه جای نگرانی من ساخته از خاک کویرم که بمیرم خاموش مکن آتش افروخته ام را بگذار که بمیرم که بمیرم که بمیرم
نوشته شده توسط : عاشق دل سوخته
بازديدهاي امروز:
35 بازديد
بازديدهاي ديروز:
12 بازديد
مجموع بازديدها:
107744
بازديد
پست الكترونيك
پارسي بلاگ
درباره من
<*DayList*>
وبلاگ شخصی محمد علی مقامی
دنیای جوانی
حبل المتین
فقط خدا رو عشقه
چفیه
منیف
دوزخیان زمین
عطاری عطار
عاشقان جوان
وبلاگ گروهی امید زهرا
شاهد
یادداشت های یک روحانی
اس ام اس عاشقانه
خاطرات مخلصات
دچار یعنی عاشق...
یادداشت های یک آقازاده
دخترانه
کوی یار
حس غریب
امام زمان(عج)
کجایند مردان بی ادعا
امتیاز