خدایـــــا! این بار؛آمده ام که دست پر برگردم. این با ردیگرآنقدر همین جا،زیر سایه درخت د عا می نشینم، تا شکوفه های استجابت را روی سرم بریزی،آنقدر می مانم تا بالاخره دلت به حال زمین تشنه دلم بسوزد و کشت این همه ساله ام زیر باران«فتقبلها ربها»بگیری. خدایا!خاک هستی ام پر از نمک ریا شده است وبذر اعمـالم در شوره زار جوانه نمی زند،کمکم کن. مهربان من!دانه های اشکم را برای آبیاری ساقـه های عبودیتـــــــــم می فرستم،اما شخم زدنم ناشیا نه بوده که برگها ی نماز،اشکها یـــم را پس می فرستد ومن هنوز دستم بر میوه رضای تو نرسیده است. بار الهــا!اگر وقت درو برسد ومن برای برداشت گندمها یم داس تیــزی مثل شهادت نداشته باشم،ساقــــه ها ی محصولم زخـــمی می شوند وآنوقت در انبـار تقوی محصولم را جا نمی دهند،خودت ارباب زمینــم باش ونظارت کن. خدایـــا!قنات وجودم احتیـاج به لایروبی دارد،و دستــان پینه بسته من قدرت ندارد.آفت غفلت به ریشه های تفکرم زده،غیر از تو غمخــواری ندارم به دادم برس. خدایـــــــــا!باغبان مهربانمان را بفرست. خداوندا!به دیدارت شادمانم گردان. «قسمتهایی از مناجات شعبانیه
نوشته شده توسط : عاشق دل سوخته
بازديدهاي امروز:
7 بازديد
بازديدهاي ديروز:
2 بازديد
مجموع بازديدها:
108472
بازديد
پست الكترونيك
پارسي بلاگ
درباره من
<*DayList*>
وبلاگ شخصی محمد علی مقامی
دنیای جوانی
حبل المتین
فقط خدا رو عشقه
چفیه
منیف
دوزخیان زمین
عطاری عطار
عاشقان جوان
وبلاگ گروهی امید زهرا
شاهد
یادداشت های یک روحانی
اس ام اس عاشقانه
خاطرات مخلصات
دچار یعنی عاشق...
یادداشت های یک آقازاده
دخترانه
کوی یار
حس غریب
امام زمان(عج)
کجایند مردان بی ادعا
امتیاز